نقد و بررسی

نقد و بررسی قسمت اول بازی Lost Records: Bloom & Rage

نقد و بررسی قسمت اول Lost Records Bloom & Rage

ساخت یک اثر جدید از تیم اصلی Don’t Nod که خاطرات زیادی با Life is Strange برایمان رقم زده، خبری بود که بسیاری از طرفداران را هیجان‌زده کرد. اما اگر بعد از LiS 2 همچنان خوش‌بین بودید، تجربه Lost Records: Bloom & Rage ممکن است این دیدگاه را تغییر دهد. قسمت اول این بازی با نام Tape 1 از برخی جهات پیشرفت‌هایی داشته، اما در مجموع، روند نزولی Don’t Nod را بیش از پیش نمایان کرده است. این عنوان در دو قسمت منتشر می‌شود و Tape 2 قرار است در ۱۵ آوریل ۲۰۲۵ (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) عرضه شود.

داستان بازی در دو بازه زمانی متفاوت روایت می‌شود و ماجرای چهار دوست نوجوان به نام‌های Autumn، Nora، Swann و Kat را در تابستان ۱۹۹۵ دنبال می‌کند. در خط زمانی دوم که ۲۷ سال بعد (۲۰۲۲) را به تصویر می‌کشد، اتفاقی مرموز برای Autumn رخ می‌دهد که باعث می‌شود دوستان قدیمی بار دیگر دور هم جمع شوند. روایت بازی شباهت‌هایی به سریال Yellowjackets دارد و مدام بین دو بازه زمانی جابه‌جا می‌شود. در هر دو دوره، Swann شخصیت اصلی است؛ فردی درون‌گرا که به سختی با دیگران ارتباط برقرار می‌کند و از اضطراب اجتماعی و کمبود اعتمادبه‌نفس رنج می‌برد.

یکی از مکانیک‌های اصلی Lost Records، دوربین فیلم‌برداری Swann است که به واسطه علاقه او به فیلم‌سازی، همیشه همراهش است. این دوربین نه‌تنها برای ثبت لحظات کلیدی داستان، بلکه برای ضبط موضوعات جانبی نیز استفاده می‌شود. حتی می‌توان فیلم‌های گرفته‌شده را ویرایش کرد و به یک محصول نهایی رسید. این مکانیک جذاب، در کنار روایت دوگانه، به گیم‌پلی تنوع می‌بخشد:

در بازه زمانی ۲۰۲۲، بازی از دید اول‌شخص روایت می‌شود.
در سال ۱۹۹۵، دوربین به دید سوم‌شخص تغییر می‌کند.
به نظر می‌رسد انتخاب این تفاوت زاویه دید، دلیل داستانی داشته باشد که احتمالاً در Tape 2 مشخص خواهد شد.

سیستم دیالوگ و تصمیم‌گیری‌های بازی در مقایسه با عناوین قبلی Don’t Nod تغییراتی داشته است. اکنون برخی گزینه‌های دیالوگ تنها در صورت نگاه کردن به محیط اطراف باز می‌شوند. انتخاب‌های بازیکن نیز با دو نماد «قلب» و «قلب شکسته» نشان داده می‌شوند که مشخص می‌کند واکنش خوبی داشته‌ایم یا خیر. این رویکرد، اگرچه وضوح بیشتری به پیامدها می‌دهد، اما عملاً بازیکن را از درگیری واقعی با تصمیماتش محروم می‌کند. انتخاب‌ها در Bloom & Rage بیشتر بر روابط شخصیت‌ها تأثیر می‌گذارند و برخلاف نسخه‌های پیشین، انتخاب‌های سرنوشت‌ساز و نفس‌گیر چندانی ندارند.

دنیای Lost Records اگرچه از نظر بصری پرجزئیات و چشم‌نواز است، اما روایت آن دچار ضعف‌های جدی است. حتی در لحظات اوج داستان، شخصیت‌ها همچنان سرد و ناپخته به نظر می‌رسند. در نتیجه، همذات‌پنداری با آن‌ها دشوار است و هیچ حس نگرانی واقعی نسبت به سرنوشتشان ایجاد نمی‌شود. برخلاف Life is Strange که داستانی عمیق و پرتنش ارائه می‌داد، اینجا روایت به شدت کند، بی‌هدف و فاقد تعلیق است. اگرچه اشاره‌هایی به پاندمی کرونا در خط داستانی ۲۰۲۲ شده، اما این جزئیات نیز تأثیر زیادی در روایت کلی ندارند.

نورپردازی بهبودیافته و بافت‌های باکیفیت در مقایسه با عناوین قبلی LiS، جزو نقاط قوت بازی محسوب می‌شوند. اما این پیشرفت‌های بصری به قیمت افت فریم، دیر لود شدن بافت‌ها و باگ‌های متعدد روی نسخه کنسولی تمام شده‌اند. از جمله مشکلاتی که تجربه بازی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

باگ‌هایی که باعث می‌شوند گزینه‌های تعامل و دیالوگ محو شوند، تا حدی که نیاز به لود مجدد بازی باشد.
حرکت‌های غیرعادی شخصیت‌ها مانند سر خوردن در محیط در حالت نشسته.
ضعف انیمیشن چهره‌ها که باعث می‌شود احساسات شخصیت‌ها به خوبی منتقل نشود.
ناهماهنگی حرکت لب‌ها با دیالوگ‌ها که گاهی منجر به صحنه‌های غیرطبیعی مانند صحبت کردن با دهان بسته می‌شود.
موسیقی، طبق انتظار، یکی از بهترین بخش‌های بازی است. Don’t Nod بار دیگر توانسته با انتخاب موزیک‌های جذاب، حال و هوای خاصی به Bloom & Rage بدهد. اما در بخش صداگذاری، مشکلاتی جدی وجود دارد. در حالی که صداگذاری شخصیت‌های فرعی قابل قبول است، اجرای Swann به‌ویژه در نسخه نوجوانی، تصنعی و آزاردهنده به نظر می‌رسد. در برخی لحظات، حس می‌شود که دیالوگ‌های او توسط هوش مصنوعی اجرا شده‌اند.

آیا قسمت دوم می‌تواند بازی را نجات دهد؟
با پایان یافتن Tape 1، سوالی که به ذهن می‌رسد این است که آیا قسمت دوم می‌تواند بازی را نجات دهد؟ متأسفانه، برخلاف دیگر عناوین Don’t Nod که دارای نقاط تعلیق و کلایف‌هنگرهای قوی بودند، اینجا هیچ‌گونه کشش روایی برای پیگیری ادامه داستان وجود ندارد. بازی در ایجاد تنش، تعلیق و زمینه‌چینی برای اتفاقات بعدی کاملاً ناموفق عمل کرده و از کلیشه‌های تکراری فراتر نرفته است.

نکات مثبت:
نورپردازی زیبا و طراحی محیط پرجزئیات
موسیقی‌های شنیدنی و فضاسازی عالی
مکانیک جالب فیلم‌برداری با افکت‌های نوستالژیک دهه ۹۰

نکات منفی:
مشکلات فنی آزاردهنده (افت فریم، باگ‌های متعدد)
صداگذاری ضعیف و غیرطبیعی شخصیت اصلی
سیستم دیالوگ ساده‌انگارانه و فاقد چالش
ریتم بیش از حد کند و روایت کش‌دار
انیمیشن‌های ضعیف چهره و عدم انتقال احساسات
شخصیت‌پردازی سطحی و بی‌هدف

امتیاز نهایی: 10/6

با خرید گیفت کارت پلی استیشن ، ایکس باکس و استیم از زیکارت، از تمام امکانات هیجان‌انگیز بازی لذت ببرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *