خلق پیچیدگی در قالبی ساده، هنریست که تنها معدود آثار به آن دست پیدا میکنند. Blue Prince یکی از همین آثار نادر است. بازیای که در همان برخورد نخست، سادگی ظاهریاش فریبنده بهنظر میرسد اما بهمرور، عمق شگفتانگیزی را به نمایش میگذارد. در این مطلب، نگاهی دقیقتر به تجربهی منحصربهفرد این بازی خواهیم داشت.
روایت بدون زرق و برق، اما مؤثر
بازی با یک کاتسین ساده اما مفهومی آغاز میشود؛ پیامی کوتاه از سوی صاحب پیشین یک عمارت اسرارآمیز که میراثش را در اتاق ۴۶ پنهان کرده است. این معرفی مختصر، تمام آن چیزیست که برای ورود به جهان Blue Prince نیاز دارید.
خوشبختانه برخلاف بسیاری از آثار داستانمحور امروزی، Blue Prince به دام نمادگراییهای اغراقآمیز نمیافتد. داستان بهصورت تدریجی و بسیار طبیعی شکل میگیرد؛ بینیاز از دیالوگهای کشدار و شخصیتپردازیهای سطحی. بازی با صداقت، هوش و زمان مخاطبش را محترم میشمارد و از همان ابتدا چهرهی واقعیاش را نشان میدهد.
طراحی هنری، عمارت Mount Holly، نقطه قوت بازی
فضاسازی بازی تلفیقی است از واقعگرایی و خیالپردازی. عمارت Mount Holly نه یک محیط کاملاً سورئال است و نه یک بنای صرفاً معمولی. ترکیب خاص رنگها، معماری متنوع اتاقها و انسجام هنری در طراحی فضا باعث شده تجربهی قدم زدن در این عمارت، خودش به یک لذت تبدیل شود.
با این حال، روایت محیطی بازی میتوانست پررنگتر باشد. بسیاری از اطلاعات مهم صرفاً از طریق نوشتهها منتقل میشوند، در حالی که پتانسیل زیادی برای قصهگویی از طریق طراحی محیط وجود داشت. این کمبود، حس زنده بودن عمارت را کمی کاهش داده است.
طراحی مرحله، یک دستاورد در ژانر Brainvania
Blue Prince در زیرژانر کمتر شناختهشدهی Brainvania جای میگیرد؛ آثاری که در آنها پیشرفت وابسته به درک بازیکن از دنیای بازی، منطق معماها و ارتباط میان عناصر گیمپلی است.
یکی از دستاوردهای بزرگ این بازی، طراحی مرحلههایی است که هم در خدمت داستان هستند و هم بر جذابیت گیمپلی میافزایند. در بیشتر مواقع، بازیکن میتواند بهجای نوشتن نکات، صرفاً با اتکا به حافظهی بصریاش پیش برود نشانهای از هوشمندی طراحی.
موسیقی و صدا، همراهی دلنشین
موسیقی متن بازی با تمی ثابت و فضایی رازآلود، بهخوبی در خدمت حس کنجکاوی و تنش قرار گرفته است. هرچند بهدلیل ماهیت تکرارشوندهی گیمپلی، انتظار میرفت تنوع صوتی بیشتری در بازی وجود داشته باشد. این مسئله در بلندمدت کمی از جذابیت شنیداری بازی میکاهد، اما به تجربه کلی لطمهی بزرگی وارد نمیکند.
گیمپلی ساده، چالشبرانگیز، خلاقانه
Blue Prince بهخوبی میداند که چگونه باید بازیکن را به چالش بکشد. قوانین سادهاند اما استفاده از آنها در دل معماها، پیچیدگیهایی لذتبخش ایجاد میکند. سیستمهای بازی بهگونهای طراحی شدهاند که درک آنها مستلزم آزمون و خطا، دقت بالا و تکرار فراوان است.
چالشهای اصلی حول محور مدیریت منابع، تحلیل اطلاعات محدود و طراحی نقشههاست. این موارد بهمرور سختتر میشوند و باعث میشوند بازی از شما مهارتهایی متفاوت و متنوع طلب کند.
افت ناگهانی در پایان، پاشنه آشیل بازی
یکی از ضعفهای اساسی بازی، افت ریتم و حس غوطهوری در یکسوم پایانی است. پس از ساعتها یادگیری، اکتشاف و شکست، بازیکن به مرحلهای میرسد که دیگر چیز تازهای برای آموختن باقی نمانده است. همین مسئله باعث میشود رسیدن به اتاق ۴۶، بهجای حس پیروزی، حسی از خستگی یا حتی تصادفی بودن موفقیت را القا کند.
این ضعف میتوانست با اضافهکردن چالشهای متنوعتر، ارتقاء سطح سختی معماها و متعادلسازی بهتر عنصر شانس، تا حد زیادی برطرف شود.
Blue Prince علیرغم نقصهایی در روایت محیطی و ریتم پایانی، یکی از خلاقانهترین و درگیرکنندهترین آثار مستقل سالهای اخیر است. ترکیب هنری قوی، گیمپلی متفاوت و فضاسازی منحصربهفرد باعث شده این بازی بتواند در ژانر خاص خود بدرخشد.
اگر به دنبال تجربهای متفاوت، مینیمال و در عین حال فکری هستید، Blue Prince میتواند انتخابی شایسته باشد.
نکات مثبت:
موسیقی متن زیبا و هماهنگ با اتمسفر بازی
طراحی هنری چشمنواز و خلاقانه
طراحی مرحله کمنظیر و درگیرکننده
یکپارچگی میان داستان، صدا، تصویر و گیمپلی
نکات منفی:
روایت محیطی نسبتاً ضعیف
افت حس غوطهوری در یکسوم پایانی بازی
امتیاز : ۸.۵ از ۱۰
با خرید گیفت کارت ایکس باکس و گیفت کارت استیم از زیکارت، از تمام امکانات هیجانانگیز بازی لذت ببرید.