در این مقاله، به بررسی اثر جدید استودیوی Reflector Entertainment با عنوان Unknown 9: Awakening خواهیم پرداخت.
در دنیای هنر و سرگرمی، هدف اصلی ایجاد تجربهای معنادار و ارزشمند برای هر دو طرف—سازنده و مخاطب—است. هنگامی که یک اثر با صرف زمان، تلاش و دقت ساخته میشود، نتیجهاش نه تنها یک محصول باکیفیت و کامل خواهد بود، بلکه نشاندهنده احترامی است که سازنده برای مخاطبان قائل شده است. آثاری که به درستی طراحی و برنامهریزی شدهاند معمولاً تأثیر عمیقتری بر مخاطب میگذارند؛ آنها داستانهایی جذاب دارند که تماشاگر را درگیر میکند، شخصیتهایی به یادماندنی را معرفی میکنند و جزئیاتی که در هر بار بازبینی جلوهای تازه به نمایش میگذارند. تجربهای که از چنین آثاری حاصل میشود، به مراتب رضایتبخشتر خواهد بود.
در مقابل، عناوینی که بهطور عجولانه و بدون توجه به کیفیت نهایی عرضه میشوند، ممکن است در ابتدا جذاب به نظر برسند، اما با گذشت زمان، نقصهای آنها خود را نشان میدهند. نبود عمق در داستانپردازی، طراحی ضعیف و مشکلات فنی از جمله نتایج تولید بیدقت هستند. اینگونه آثار اغلب به سرعت فراموش میشوند و تأثیری که باید در ذهن مخاطب باقی بگذارند را از دست میدهند. با این مقدمه، میتوان گفت که Unknown 9: Awakening یک اثر ناقص است.
داستان بازی Unknown 9: Awakening حول محور هارونا، دختری با قدرتهای فراطبیعی میچرخد که در تلاش است تا با استفاده از این تواناییها، حقایق نهفته در دنیای اطرافش را کشف کند و به درک بهتری از ماهیت خود و جهان برسد. ماجراهای هارونا او را درگیر تقابلهای پیچیده میان دو گروه جنگی و مخفی به نامهای «جامعهی سالهای کبیسه» و «برتریخواهان» میکند. این دو گروه بر سر کنترل دانش و نیروهای پنهان با یکدیگر در حال جنگ هستند و هر یک اهداف متفاوتی برای روشنگری بشریت دارند.
بهطور کلی، داستان بازی یک کلیشه متداول در خلق آثار ماجراجویانه است. زمانی که نویسنده از کلیشههای داستان خود آگاه باشد، مسئولیت دارد که روایت یا شخصیتهای جذابی خلق کند تا آن کلیشه را به طرز مؤثری بازگو کند. اما در اینجا، شخصیت اصلی، هارونا، بهقدری ضعیف و بدون روح اجرا شده که وجود یا عدم وجود او تأثیری بر درونمایههای احساسی داستان ندارد. او تنها یک زن با لباسی با طراحی هندی است که از نقطه A به نقطه B حرکت میکند. در واقع، ما در طول بازی در حال دنبال کردن یک شخصیت بیروح هستیم.
میمیک صورت تمام شخصیتهای بازی بهطرز عجیبی خالی از احساس است و کلمه «بیروح» را بهخوبی معنا میکند. هیچ شخصیتی در این بازی وجود ندارد
که بتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. در چنین شرایطی، ضعف شخصیت اصلی به وضوح بر سایر کاراکترها تأثیر گذاشته و تجربهی بازی را تحتالشعاع قرار میدهد.
بازی Unknown 9: Awakening به وضوح تحت تأثیر دو عنوان معروف Tomb Raider و Uncharted قرار دارد. اما بر خلاف آنها، روایت و سناریوهای ضعیف بازی به تدریج آسیب بیشتری به کیفیت کلی اثر وارد میکنند. به نظر میرسد که ایدههای جذاب در ذهن سازندگان وجود داشته، اما در عمل با اثری روبهرو هستیم که نشان از عدم اشتیاق یا علاقه آنها برای خلق حتی یک بازی متوسط دارد.
سیستم مبارزات بازی بیشتر بر پایه تواناییهای خاص شخصیت اصلی، هارونا، طراحی شده است. هارونا قادر است از بُعدی به نام «فولد» برای دستکاری واقعیت و مقابله با دشمنان استفاده کند. این تواناییها شامل ترکیبی از مبارزات نزدیک و دور میشود و هارونا با استفاده از مهارتهای منحصربهفرد خود، مانند کشیدن (Pull) برای نزدیک کردن دشمنان و هل دادن (Push) برای دور کردن آنها، میتواند کنترل خوبی بر مبارزات داشته باشد.
اما این قابلیتها تنها برای یک یا دو ساعت جذابیت دارند و پس از آن، بازی به شدت یکنواخت و کمعمق میشود. حتی سیستم مبارزات تن به تن نیز بسیار سریع خستهکننده خواهد شد و چیزی برای ارائه ندارد.
دوربین بازی تمرکز زیادی بر شخصیت اصلی دارد و در حین درگیریها، استفاده از قابلیت Lock-on ضروری است. در غیر این صورت، به دلیل حس خشکی که دوربین ایجاد میکند، پیگیری دشمنان دشوار خواهد بود. به عبارت دیگر، دوربین آزادی عمل را محدود کرده و تجربهی حس خوبی را انتقال نمیدهد.
علاوه بر این، هوش مصنوعی دشمنان به شدت ضعیف است و آنها به معنای واقعی کلمه بیبرنامه و احمق به نظر میرسند. برای مثال، دشمنی که در فاصله یک متری صدای انفجار را میشنود، هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد، یا چندین دشمن به صورت گروهی دور هم جمع میشوند و بدون هیچ استراتژی خاصی به شما حمله میکنند. مهم نیست که چه اتفاقی میافتد، چه انفجاری در حال رخ دادن باشد یا زمین شعلهور شود، دشمنان به راحتی در دام شما میافتند و هیچگونه تدبیری برای مقابله با شما ندارند.
درخت مهارتهای بازی به بازیکنان این امکان را میدهد تا تواناییهای هارونا را در سه شاخه مختلف ارتقا دهند: مخفیکاری، مبارزه و تواناییهای آمبریک. این ارتقاها میتوانند قدرتهای خاص هارونا را افزایش یا تاثیر ضربات را بهبود ببخشند. با این حال، بازی در هیچیک از این سه بخش نتوانسته عملکرد قابل قبولی ارائه دهد. هوش مصنوعی به قدری ضعیف است که عملاً بخش مخفیکاری بازی را غیرقابل استفاده میکند، سیستم مبارزات بسیار ناکارآمد است و قابلیتهای هارونا نیز پس از مدتی به شدت یکنواخت و خستهکننده خواهند شد.
از نظر بصری، بازی عملکرد نسبتا خوبی دارد، بهویژه در محیطهای شهری که وضعیت بهتری را ارائه میدهند. نورپردازی به طور کلی خروجی مطلوبی دارد، اما گاهی اوقات با رنگهای بازی تداخل پیدا میکند و به آن ظاهری خاکستری میدهد. همچنین، باگها و مشکلات فنی نیز بخشی از این تجربه هستند، بنابراین انتظار یک اثر کاملاً پولیش شده را نداشته باشید.
با خرید گیفت کارت پلی استیشن و گیفت کارت ایکس باکس از زیکارت، از تمام امکانات هیجانانگیز بازی لذت ببرید.